چند نکته مبهم در مورد پرونده مرحوم کیارستمی


مدتی است که خبر فوت مرحوم عباس کیارستمی ، هنرمند فقید سینمای ایران ، نه تنها اذهان جامعه هنری کشور بلکه اکثریت قابل توجهی ازمردمان این سرزمین را به خود مشغول کرده است.
در طی این مدت اظهار نظرهای مختلفی از جانب افراد صاحب نظر و  همچنین  افراد فاقد هر گونه فکر معقول و منطقی صورت گرفته است و این دسته دوم تنها و تنها به جهت اینکه  فقط حرفی زده باشند چه اظهار نظرها که نکرده اند؟ و چه اهانتها که در این بین رد و بدل نشد و همه این موارد نتیجه ای جز ایجاد التهاب در فضای اجتماعی نداشت و صد البته در آینده نیز نخواهد داشت و مسلماً سالها زمان لازم است تا جوّ بی اعتمادی ایجاد شده بین بیمار و پزشک، از بین برود.
مسلماً ایجاد چنین فضای اجتماعی ملتهبی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بر روی کارشناسی صورت گرفته در خصوص تعیین علت فوت این هنرمند فقید و تأیید یا رد قصور احتمالی صورت گرفته توسط تیم درمانی ایشان، تأثیر خواهد گذاشت. 
با عنایت به اینکه جلسات کارشناسی متعددی در خصوص بررسی پرونده پزشکی مرحوم کیارستمی برگزار گردیده است و کم کم به زمان نتیجه گیری نهایی نزدیک می شویم چند نکته نگران کننده در این میان وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره می شود
 امیدواریم مسئولین محترم و کارشناسان گرامی که مسئولیت بررسی این پرونده خطیر را بر عهده دارند ضمن توجه به این موارد، کارشناسی و تصمیم گیری منطقی ، عاقلانه و خداپسندی را داشته باشند.
سیر بیماری مرحوم کیارستمی و انجام چند عمل جراحی متوالی و در نهایت بهبودی نسبی و قابل قبول وی و به دنبال آن اصرار خانواده ایشان برای انتقال بیمار به کشور فرانسه، علی رغم توصیه اکید تیم پزشکان معالج و اتفاقاتی که در کشور فرانسه  افتاده است (که هیچ کس از ریز این اقدامات خبر ندارد) ودر نهایت فوت ایشان در فرانسه بدون اینکه علت فوت بیمار مشخص و اعلام گردد دارای نکات مبهم بسیاری است که عملاً هیچ تیم کارشناسی نمی تواند علت نهایی فوت این هنرمند بزرگ را تشخیص داده وآن را با شجاعت اعلام نماید. بلکه هرچه گفته اند و خواهند گفت بر اساس شک و گمان و احتمال خواهد بود.
جای بسی تعجب است که چرا مرحوم کیارستمی نه تنها در کشور فرانسه بلکه در کشور ایران نیز کالبد گشایی نشده است؟ مگر علت فوت ایشان مشخص بوده است؟ و سوال مهمتر این است که کدام پزشک برای ایشان گواهی فوت صادر نموده است ؟ واین همکار گرامی علت فوت را در برگه گواهی فوت چه نوشته است؟
انگار همه ما قوانین را فراموش کرده ایم و یا ما مردمان دلمان می خواهد که قوانین را دور بزنیم و همه چیز را رابطه ای حل کنیم! 
بر اساس آیین نامه ها و دستور العملهای ارائه شده توسط سازمان محترم پزشکی قانونی هر فردی که فوت شود و علت فوت وی مشخص نباشد و یا فوت وی متعاقب اقدامات تشخیصی و درمانی پزشکی صورت گیرد و یا اقوام درجه یک وی نسبت به فوت بیمارشان شکایت داشته باشند باید (اجباراً) جهت معاینه دقیق و کالبدگشایی به پزشکی قانونی ارجاع گردد که در پرونده مرحوم کیارستمی چنین نشده است! به راستی چرا؟
 اگر از چرایی این امر و تقصیر مقصرّین آن بگذریم، خواهیم دید که مشکل پیش آمده ، یعنی عدم تعیین علت فوت مرحوم کیارستمی موجب خواهد شد که کارشناسان محترم بررسی کننده این پرونده نتوانند علت قطعی فوت ایشان را مشخص کنند.
اگر در کشور فرانسه خطای پزشکی رخ داده باشد که منجر به فوت بیمار شده است، آیا باز هم می توان بر سر تقصیر یا عدم تقصیر کادر درمانی در ایران چانه زنی کرد؟ آن هم در شرایطی که مرحوم کیارستمی با حال عمومی قابل قبول از بیمارستان مرخص شده و رو به بهبودی بوده است و در چنین شرایطی به درخواست خانواده به فرانسه می رود.
حال سوالات مطرح شده این است که:
اول: در کشور فرانسه چه اتفاقی افتاده است؟ 
چه اقدامات تشخیصی ودرمانی برای مرحوم کیارستمی صورت گرفته است؟
 آیا همان منتقدین داخلی که کادر درمانی مرحوم کیارستمی را مورد اتهام قصور قرار می دهند، از خود نمی پرسند که آیا ممکن نیست که تیم درمانی ایشان در فرانسه مرتکب قصور شده باشند؟ نکند خدای ناکرده فکر کنیم که خطای پزشکی مختص پزشکان ایرانیست و کادر درمانی سایر کشورها از جمله فرانسه ، معصوم به دنیا آمده اند و هرگز خطا نمی کنند؟
آیا لازم نیست پرونده پزشکی مرحوم کیارستمی از کشور فرانسه درخواست گردد؟
 با توجه به اینکه مرحوم کیارستمی با وضعیت بهبودی نسبی و با پای خود کشور را ترک کرده است آیا ممکن نیست که در سیر درمان ایشان در کشور فرانسه خطا و اشتباهی صورت گرفته باشد؟ و چه کسی می تواند قطعاً در این مورد اظهار نظر کند؟ مسلماً هیچ انسان عاقل و منصفی چنین نخواهد کرد.
بنابراین تا زمانی که گروه کارشناسی نتوانند به صورت صد در صد در جریان تمامی وقایع و رخدادهای سیر بیماری و درمان مرحوم کیارستمی خصوصاً در کشور فرانسه قرار گیرند اظهار نظر در خصوص این پرونده و اعلام فرد یا افراد مقصر، امری به دور از عدل و انصاف و بسیار نابخردانه خواهد بود.
دوم : کالبد گشایی نشدن مرحوم کیارستمی که امر خلاف قانون بوده است (و پیگیری چرایی این مورد هم لازم به نظر می رسد) نیز مزید بر علت شده است تا شاید تنها مدرکی که می توانست فصل الختام این پرونده باشد نیز از دست برود و تمامی وقایع و رخدادهای مهم در هاله ای از ابهام باقی بماند.
محاکمه و خدای ناکرده محکوم کردن فرد یا افرادی که تنها قسمتی از سیر درمان یک بیمار را بر عهده داشته اند و رها کردن سایر افراد به بهانه اینکه دسترسی به ایشان نداریم و یا همکاری لازم برای ادای توضیحات را ندارند و یا امکان دسترسی به پرونده پزشکی مربوط به ایشان وجود ندارد امری به دور از انسانیت و اخلاق است که فرسنگها با عدالت قضایی نیز فاصله دارد. لذا لازم به نظر میرسد مسئولین و کارشناسان محترم این پرونده به این امر توجه کافی داشته باشند.
نکته نگران کننده در این پرونده این است که کارشناسان محترم ، بدون داشتن پاسخ سوالات مطرح شده و بسیاری نکات مبهم دیگر چگونه می خواهند اعلام نتیجه نموده و به جامعه پاسخگو باشند. شاید بسیار منطقی باشد که گروه محترم کارشناسی بر اساس مدارک ناقص موجود تصمیم گیری ننموده و با شهامت اعلام کنند که تا تکمیل نشدن مدارک و مستندات لازم، خصوصاً مدارک مربوط به کشور فرانسه، امکان اظهار نظر در این پرونده وجود ندارد.