بیمار خانم 45 ساله است که با شکایت mastalgia به جراح مراجعه نموده است و در طی پیگیری به عمل آمده تغییرات میکروکلسیفیه در ماموگرافی وی دیده می شود جراح به بیمار پیشنهاد بیوپسی می دهد که بیمار به علت ترس از عمل جراحی آن را نمی پذیرد و دیگر به جراح مذکور مراجعه نمی کند. بیمار به یکی از متخصصان قدیمی زنان مراجعه می کند و آقای دکتر مذکور بدون انجام بررسی های لازم به بیمار پیشنهاد هیسترکتومی می دهد و چنین متذکر می شود که برداشتن رحم برای رفع مشکل موجود در سینه شما نیز مفید می باشد! بیمار این درمان را می پذیرد و تحت عمل بدون اندیکاسیون هیسترکتومی قرار می گیرد که صد البته نتیجه ای برای حل مشکل میکروکلسیفیکاسیون بیمار ندارد. بیمار بعد از عمل جراحی دچار درد و سوزش در واژن می شود که متخصص زنان هیچگونه توجهی به آن نکرده و در چنین شرایطی وی را با مسکن و آنتی بیوتیک مرخص می کند درد بیمار ادامه می یابد تا در نهایت بیمار دچار دفع ادرار از واژن می شود که مؤید ایجاد یک فیستول ادراری می باشد. بیمار مجدداً به جراح زنان مراجعه می نماید و جراح ایجاد این فیستول را به اطلاع بیمار می رساند و متعهد می شود که شخصاً وی را عمل کرده و هیچ هزینه ای نیز از بیمار نگیرد؛ کاری که در صلاحیت متخصص زنان نبوده و باید توسط ارولوژیست انجام می شده. در چنین شرایطی بیمار دو بار دیگر توسط متخصص زنان مذکور عمل می شود که هر بار عمل جراحی با شکست مواجه شده ودر نهایت بیمار به ارولوژیست مراجعه نموده و توسط وی جراحی می شود. بیمار برای گله و درد دل به جراح زنان مراجعه می نماید و جراح با بی تفاوتی وی را تشویق به شکایت می کند و به وی متذکر می گردد که من بیمه هستم و غرامت تو را بیمه پرداخت می کند!؟ در این پرونده واقعی می توان اشتباهات متخصص زنان را به شرح زیر نام برد: 1. عدم معاینه دقیق و عدم بررسی های کلینیکی و پاراکلینیکی لازم 2. تحمیل جراحی بدون اندیکاسیون و هزینه آن به بیمار 3. عدم تبحر در انجام عمل جراحی و ایجاد فیستول در بیمار 4. عدم ارجاع بیمار به اورولوژیست و اقدام به کاری که در صلاحیت وی نبوده است (جراحی ترمیم فیستول) 5. عدم رعایت موازین اخلاقی در ارتباط با بیمار حال سوال این است که از نظر شما خوانندگان محترم جراح زنان به چه میزان مرتکب قصور شده است؟