در برابر اشتباهات همکارانمان چه کنیم؟

در ابتدای امر باید به این نکته مهم اشاره کنم که هر انسانی اشتباه می کند و هیچکس از اشتباه مصون نیست. یک ضربالمثل شیرین فارسی داریم که می گوید " هرکس آب بیاورد کوزه می شکند" و ما پزشکان چون دائماً در حال انجام اقدامات تشخیصی و درمانی هستیم مسلماً ولو به صورت ناخواسته مرتکب اشتباه می شویم. چه بسیار از متخصصان بزرگ و به نام پزشکی این کشور که سالها به عنوان کارشناس در کمیسیونهای پزشکی قانونی و نظام پزشکی مشغول به امر بررسی و اظهار نظردر مورد اشتباهات همکاران دیگر بوده اند و بالاخره روزی در همین کمیسیونها در جایگاه متهم نشسته اند و مورد بازخواست سایر همکاران قرار گرفته اند یعنی آنها هم اشتباه می کنند. اگراز بحث قانونی اشتباهات و خطاهای پزشکی بگذریم لازم است که در اینجا هر چند مختصربه بحث اخلاقی آن د رخصوص تذکر اشتباهات همکاران به یکدیگر بپردازیم . در اینجا خاطره ای از اولین روزهای آغاز به کار طبابت خودم را جهت آغاز بحث تقدیم می کنم. زمانی که از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شدم بلافاصله به یکی از شهرهای دورافتاده در دل کویر رفتم و در آنجا مشغول به کار شدم در آن سالها، بسیاری از شهرستانهای کشور فاقد تعداد کافی پزشک بودند و مثل حالا نبود که بسیاری از پزشکان عمومی بی کار باشند! لذا با اخذ مجوز اقدام به تأسیس مطب در آن شهر کویری دورافتاده نمودم و به خاطر حسن برخورد با بیماران در مدت نسبتاً کوتاهی مطب من مراجعین نسبتاً خوبی پیدا کرد اما من یک پزشک جوان صفر کیلومتر بودم که تجربه کاری مناسبی نداشتم. در نزدیکی مطب من داروخانه ای بود که تقریباً تمامی نسخه های نوشته شده توسط من به این داروخانه ارجاع می گردید و صد البته نسخ هایی که توسط یک پزشک تازه کار نوشته می شد به لطف آموزش کافی در امر نسخه نویسی در طی دوران تحصیل خالی از اشکال نبود! و به دلیل کم سوادی!! در پاره ای از نسخه ها شربت استامینوفن کودئینه برای بیماران تجویز می کردم دارویی که هنوزشربت آن در کشورمان ساخته نشده است !!(یادمان باشد که هر کسی اشتباه می کند) و این نسخه ها به این داروخانه ارجاع می گردید .چند روزی از آغاز به کار این مطب نگذشته بود که در ساعات آخر کاری آقای مسنی با محاسن سفید با یک شاخه گل وارد مطب شد و با کمال ادب و احترام خود را که مسئول داروخانه نزدیک ما بود معرفی کرد و گفت که برای تبریک و خیر مقدم به پیش من آمده است و این باعث خوشحالی من شد که دوست و همکاری در این شهر دورافتاده پیداکرده ام و بعد از مدتی صحبت و خوش و بش به صورتی کاملاً حساب شده و در کمال ادب و نزاکت به نسخه های من اشاره نمود و مسئله اشتباه من را درخصوص تجویز داروی مذکور متذکر شد و بدین ترتیب من از این همکار محترم دو چیز آموختم؛ اول: رفع اشتباه نسخه نویسی خودم و احساس نیاز به مطالعه دقیقتر کتاب داروهای ژنریک ایران و دوم: راه و روش تذکر اشتباهات و خطاهای همکاران به ایشان را. این همکار باتجربه و محترم من ممکن بود با بسیاری طرق دیگر هم بتواند اشتباه مرا به من باز گو کند مثلاً از طریق بیماران و یا با تحقیر من پیش همکاران دیگر(کاری که متأسفانه در جامعه پزشکی نسبتاً رایج است) که صد البته راههای غیر اخلاقی و اشتباهی بودند.من از این همکارم آموختم که اشتباهات همکاران خود را در خفا و در محیطی به دور از هیاهو و کبر و غرور به وی تذکر دهم و این بهترین راه است. همکار جراحی به خاطره ای اشاره می کرد که در دوران رزیدنتی درمحضر یکی از اساتید به نام جراحی بودند که بیماری به درمانگاه جراحی بیمارستان آموزشی آنها مراجعه نموده و اظهار داشته است که توسط یکی از شاگردان سابق این استاد جراحی شده و در حال حاضر دچار عوارض گردیده است و ظاهراً توسط همکار یا همکارانی هم تحریک شده بود که اقدام به پیگیری قانونی نماید استاد مذکور بعد از معاینه بیمار با وی مفصلاً صحبت کرد و در عین حال که هیچ دروغی به وی نگفت و به نوعی به توانمندیها و دانش آن دانشجوی سابق خود اشاره نمود بیمار را مجاب نمود که در بیمارستان آموزشی بستری شده و تحت عمل جراحی مجدد و رایگان قرار گیرد. بعد از رفتن بیمار استاد مذکور شماره مبایل آن رزیدنت سابق خود را پیدا کرد و به وی تلفن زد و به صورت کاملاً خصوصی از پشت تلفن توصیحات لازم را به همراه تنبیهات کلامی لازم به وی داد! (چوب استاد به از مهر پدر!) و او را از اشتباه خویش آگاه نمود. در هر دو موارد فوق همکاران بدون تخریب فرد خطاکار و نیز بدون اینکه بیمار را در جریان امر بگذارند و باعث بی اعتمادی مردم به جامعه پزشکی گردند اشتباهات ایشان را یادآور شده و سعی در رفع آن نموده اند. همه ما باید به این نکته مهم توجه کنیم که تخریب همکار ما، در واقع تخریب خود ما و در نتیجه تخریب کل جامعه پزشکی است که این امر نتیجه ای جز بی اعتمادی مردم به جامعه پزشکی در بر نخواهد داشت. از طرف دیگر ما نیازمند ایجاد توانمندی و هنر دیگری نیز در خود می باشیم و آن هنر پذیرفتن انتقاد از خود است هنری که کمتر کسی واجد آن است. با داشتن این توانمندی پذیرش انتقادات همکاران از ما آسانتر میشود و البته این امر نیز نیاز به آموزش دارد. به امید آن روز


ضمیمه ها
ضمیمه ندارد
تمامی حقوق برای وب سایت دادمهر محفوظ است. Telegram